حکومت نظامی اثر آلبر کامو
شما مردم را گرسنه نگه داشتهاید
و آنها را از هم جدا کرده اید تا عصیان و شورش آن ها را از بین ببرید.
شـما آن ها را ضعـیف و درمانده مى کنید و وحشیانه نیروی آنها را مى بلعید و اوقات شان را مشغول مى کنید تا از وحشت نه جوشش بکنند و نـه مجالى بـراى جوشش داشته باشند. آنها یکجا ایستاده اند و «درجا» مى زنند.
راضى باشید! علیرغم جمعـیتى که دارند تنها هستند. من هم تنها هستم.
«همهى ما» تنها هستیم
زیرا دیگران ترسو هستند، امّا با وجـود تنهایى و اسارت، با وجود اینکه مانند آن ها خوار و پسـت شده ام، به شـما اعلام مى کنم که شما هــیچ نیستید. و این که این قدرتى کهتا چشم کار می کند گسترش دارد و تا اعماق آسمان را به «سـیاهى» و «تاریکى»کشانده است؛
چیزى نیست مگر سایه کوچکى که بـه روى قطعه خاکى سنگینى میکند و بر اثر «بادی خشمگین»نابود میشود!
حکومت نظامی/آلبر کامو